شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
پیر شد هر لحظه پای روضهها،مثل پدر در نیاورد از تنش رختِ عزا،مثل پدر حلقه میزد اشک در چشمش؛به گریه مینشست از مصیبتهای سختتِ کـربلا،مثل پدر
خشک میشد حنجرش،میسوخت،تامیدیدکه طفلِ تشنه،شیرخواره هر کجا، مثل پدر
یاد مشک پـاره ودستِ قـلم درعـلـقـمه داغـدارِ جـملۀ «أدرک أخا»،مثـل پـدر زیر لب میخواند گریان روضهها را یکبهیک ضجّه میزد یادِ آن خـونینقـفا،مثل پدر رفت پیش چشم اوسرها به روی نیزه و دیـد جـسمِ بیکـفـن در نـیـنوا،مثل پـدر خیمههامیسوخت!موهایرقیه همچنینداشت با خود گریههای بیصدا،مثل پدر من فدای کودکیهایش که رفت ازکربلا با دو دستِ بـسـته تا شـامِ بـلا،مثل پدر
بـرسـرِبـازارِ آذین بـسـتـه بـین هـلهـله بر سرش میخورد سنگِ بیهوا،مثل پدر
در خرابه ناتوان افتاد!خوابش برده بود روی خار و خاک؛بیآب و غذا،مثل پدر آخرش مسموم شد با زهر،مظلومانه شد در بقـیعِ بیحـرم قـبرش رهـا مثل پدر!